پارسي يار
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
شبکه اجتماعي پارسي زبانان [نسخه آزمايشي]
RSS
2-درياي آبي
درياي آبي
پيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
2-درياي آبي
درياي آبيپيام هاي برگزيده مجله پارسي نامه اتاق پيشنهادات پارسي نامه همه‌ي پيامهاي پارسي يار
برگزيدگان مجله در فروردين 1404
1 - در انتظار آفتاب
سي رتبه برگزيده بر اساس تعداد کل پيام در مجله
1 - آواي روستا
2 - « لنگرودي »
3 - *ابرار*
4 - ذره بين زنده
5 - * گل نرگس *
6 - تبسم بهار ♥
7 - قافيه باران
8 - خادمة الشهدا
9 - علي در کلبه درويشي
10 - محمد_عابديني
11 - ياسيدالکريم
12 - هما بانو
12 - * کميل *
13 - .:راشد خدايي:.
14 - *بنت فاطمه*اظهر
15 - گلهو قطعه اي ازبهشت
16 - انديشه نگار
17 - *زهرا.م
18 - مجنون الحسين ع
19 - *ميثم*
20 - ||عليرضا خان||
21 - شبستان نور
22 - * هاتف *
23 - در انتظار آفتاب
24 - «امير معظم»
25 - *قاصدك*
26 - ♥ ح. بالايي
27 - ساعت يك و نيم
27 - محمد جواد س
28 - شهريار کوچه ها
28 - مهسا خانوم
29 - ميراب عطش
30 - قلمدون
30 - *سحربانو*
+
هوا نيستــــم
امــــا هميشـــــه چشــــم به آسمان دارم
حال عجيبـــي ست ديدن ِ
همان آسمان که
… شايد “تو” …
دقايقي پيش به آن نگاه کـــرده اي
.
+
گاهي آدم مي ماند بين رفتن وماندن.. به رفتن که فکر مي کني اتفاقي مي افتد که منصرف مي شوي.. مي خواهي بماني رفتاري مي بيني که انگاري بايد بروي.. اين بلاتکليفي براي خودش جهنمي ست..
+
مراقب باش؛
دست روزگار هلت ميده ...
ولي قرار نيست تو بيفتي ...
اگر بي تاب نباشي و خودت را به آسمان گره زده باشي اوج ميگيري ...
به همين سادگي ...
+
.
بــــراي ِ هــر کـس کـه رفــتـني سـت ،
فــــقـط بــــايــــد ..
کنــــار ايــستــاد ..
و ..
راه بـــــاز کـــــرد !
بــه هـمـيـن ســـادگــــي !
+
.
سوختنم را ديدي و خنديدي
خنده ات را ديدم و سوختم
خنده هايم را خواهي ديد
ديدارِ ما به وقت سوختنت..............
^ 92/7/24
+
به بعضي ها بايد گفت هــــي فـــلانــي نردبـــان هــوس را بـردار و از اينـجـا بــرو،
با ايــــــن چــيــــزهــا قـــدت به عــــشــق نـمـي رسد !
عـــشـــق بـــال مـــي‌خــواهــد کـه تـــو نـــــــداري . . .
^ 92/7/24
+
حسرت.....
يعني روبه رو يم نشسته اي....
و باز خيسي چشمانم را ان دستمال خشک وبي احساس پاک مي کند......!
حسرت.....
يعني شانه هايت دوش به دوشم باشد
اما
نتوانم از دلتنگي به آن پناه ببرم.....!
حسرت.....
يعني نبودن تو در عين بودنت......
+
به قيمت سقيد شدن موهايم تمام شد............ ولي آموختم که.: ناله ام سکوت باشد........... گريه ام لبخند.............. و تنها همدمم، خدا.............
+
داري کدام بغض مرا گريه مي کني؟
گريان غروب ها به کجا خيره مي شوي؟
هر روز صبح زود چرا گريه مي کني؟
داري براي غربت ما گريه مي کني؟
عمري ست از تو غافلم و تو براي من
شب هاي جمعه پيش خدا گريه مي کني
دلشوره هاي امشب من بي دليل نيست
سر بر کدام خاک؟ کجا گريه مي کني؟
اين ابرها هميشه که باران نمي شوند
شايد تو بغض کرده اي يا گريه مي کني....
يا صاحب الزمان(عج)..........
+
السلام عليک يا ابا صالح المهدي ادرکني «عج»
ديگر شده ام دچار وسواس، بيا
بد جور به عصر جمعه حساس، بيا
گفتي به عموي خود ارادت داري
اين بار قسم به دست عباس، بيا ...
▌► | ► | ◄