سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شرمنده ایم آقا

 

از دوری تو غمین و نالان هستیم

وز کرد? خود کمی پشیمان هستیم

اصلیت ما را تو اگر می پرسی

...

از کوفه ولی مقیم تهران هستیم!

------------ --------- ---------
ما لشگری از سلاح روسی داریم

در دوز و کلک رگ ونوسی داریم

هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم

این هفته فقط نیا عروسی داریم

------------ --------- ---------
از جور زمانه ما شکایت داریم

انداز? کوه و صخره حاجت داریم

ما مشکلمان گرانی و بیکاریست

آقا به نبودنت که عادت داریم...

------------ --------- ---------
ما قیمت روز ارز را می دانیم

معیار بهای بورس در تهرانیم

فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است

هر روز دعای عهد را می خوانیم

------------ --------- --------
صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو

از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو

آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...

از آنچه که ما دوست نداریم نگو




[ سه شنبه 92/5/29 ] [ 5:30 عصر ] [ yalda ]

نظر

دلم تنگه کربلاست

شبی ساکت و دلگیر

خودم بودم و قلبی که زغم بسته به زنجیر

و نزدیک اذان بود

که پیچید به آفاق همه نغمه تکبیر

...

نوشتند که هنگام اذان دست به دامان خدا باش و مشغول دعا باش

که باز است به درگاه الهی در رحمت و آن لحظه بود لحظه شیرین اجابت

شدم غرق عبادت

دو چشمم همه ام اشک شد و روی لبانم همه سوگند

که یارب تو رهایم کن از این بند

و گفتم به خدا بین دعایم

که دلتنگ اذان حرم کرب و بلایم

همان جا که دل از سوز فراغش شده بی تاب

همان جا که زده دست به دامان زمین خوشه مهتاب

همان وادی سوز و عطش و درد

همان وادی شرمندگی آب

همان وادی پاک حرم حضرت ارباب

همان جا که زمینش همه نور است

پر از شور و شعور است!

حماسه است!

غرور است!

شرمنده تر از وادی طور است...

و فرش حرمش از پر حور است

و بر مهدی زهرا همه شب راه عبور است

همان جا که حرم خانه دلهاست

و عشقش همه در آب و گل ماست

زیارتگه زهراست!

عبادتگه موسی است

دخیل حرمش حضرت عیسی است

و زیباست خدا محو تماشاست

که یک سو حرم شاه و یک سو حرم حضرت سقاست

مکانی که قدم رنجه نمودست گل یاس

تمامش کند از عشق و احساس

به لبهاش بود ذکر ابالفضل و دریای دو چشمش همه الماس

همان کعبه کوچک کف العباس

مکانی که در آن عشق زند موج

همان جا که زند پر به هوایش دل من هر دم و هر شب

همان جا که به هر جای زمینش هست

نشان از قدم محترم حضرت زینب

همان خاک که هم بدر و احد خندق و احزاب و حنین است

که دل از عالم هستی برباید خیابان بهشتی که

معروف به بین الحرمین است



[ دوشنبه 92/5/28 ] [ 4:39 عصر ] [ yalda ]

نظر

در اوج تنهایی
در اضطراب چه شب‌ها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد! ...

چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید
ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه ‌هـا گم شد

چه هفته‌ها که رسید و چه هفته‌ها که گذشت
شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد

و هـفـتـه‌ای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت
بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد

نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟

کـــدام جــمـعـه‌ مـــوعـــود می‌زنـی لـبـخـنـد
بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟

بــرای آمــدنـت جـــمــعــه‌ای مـعـــیــن کـــن
کـه هـفتـه‌ها همـه‌شـان خـالی از تـرنـم شد



[ پنج شنبه 92/5/24 ] [ 2:17 صبح ] [ yalda ]

نظر

غربت بقیع

از صفای ضریح دم نزنید،حرفی از بیرق علم نزنید،

گریه های بلند ممنوع است،روضه که هیچ سینه هم نزنید،

غربت ما بدون خاتمه است،مادر ما همیشه فاطمه است،

کاش درهای صحن وا بشود،شوق در سینه ها به پا بشود،

کاش با دست حضرت مهدی ،این بقیع نیز باصفا بشود،

این بقعیی که این چنین خاکی است،رشک پروانه های افلاکی است،

در هوایش ستاره می سوزد،سینه ها با هر نظاره می سوزد،

هشت شوال آسمان لرزید،دید صحن و مناره می سوزد،

بارگاه بقیع ویران شد،دل بی راه و چاره می سوزد

 



[ چهارشنبه 92/5/23 ] [ 12:3 صبح ] [ yalda ]

نظر

مهربانترینم..............

وقتی قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود

وقتی نمیتوانیم‌ اشک‌هایمان‌ را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌

و بغض‌هایمان‌ پشت‌ سر هم‌ میشکند

وقتی امیدها ته‌ میکشد

وقتی طاقتمان‌ تمام‌ میشود

و تحملمان‌ هیچ ...

آن‌ وقت‌ است‌ که‌ مطمئنیم‌ به‌ تو احتیاج‌ داریم

و مطمئنیم‌ که‌ تو

فقط‌ تویی که‌ کمکمان‌ میکنی ...

آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را صدا میکنیم

آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را آه‌ میکشیم

تو را گریه‌ میکنیم

و تو را نفس‌ میکشیم

وقتی تو جواب‌ میدهی..

دانه‌دانه‌ اشک‌هایمان‌ را پاک‌ میکنی

و یکی یکی غصه‌ها را از دلمان‌ برمیداری

گره‌ تک‌تک‌ بغض‌هایمان‌ را باز میکنی

و دل‌ شکسته‌مان‌ را بند میزنی..

خدایا..

تنها تو را صدا میکنم...

 



[ سه شنبه 92/5/22 ] [ 5:20 عصر ] [ yalda ]

نظر

خدا

میخوانمت به بلندی که خودت بلندترینی ،میخوانمت به مهربانی که خودت مهربان ترینی 

میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی ،میدانمت به بزرگی که خودت بررگ ترینی

همه این میخوانمت ها،میدانمت ها بهانه ای است تا بگویم

"خدایا"  دوستت دارم.................................                                                                                                                                                                                                                                                



[ پنج شنبه 92/5/17 ] [ 2:48 عصر ] [ yalda ]

نظر

::

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه